- ECCE HOMO -
 
- ECCE HOMO -

در باره وبلاگ

وبلاگی که پیش روی شماست
حاصل تراوشات ذهنی و انسان گرایانه ی
! شخصی فکرولوژیک می باشد
پیشنهاد میشود
سعی کنید بفهمید خود چه می فهمید؛
آنچه نویسنده نگاشته است
بیشتر برای خود او قابل درک خواهد بود
!!!


 

 

 

 

 

 

 

 

 

  Thursday, October 20, 2005

So Far
... گاه می خواهم از خود فرار کنم
... به کجا ؟! ... نمی دانم
... چرا ؟! ... نمی دانم ...
!گاهی حس می کنم فرار بهترین راه است ... برای نجات این تن خسته اما زورمند
...وقتی به تک تیر اندازان برجک های حلقه جان می نگرم ... لرزه بر زانوانم می افتد ... قدم هایم سست می شود
.از آنان نمی هراسم
...از هیچ نمی هراسم
...فرار بر اثر ترس پدید می آید ...... ترس از جان ... ترس از مال ... ترس از عدم

...از هیچ چیز نمی ترسم
.خود، مرا باز می دارد
...از خود نمی ترسم
.پس می مانم

نوشته شده توسط Ali


 

  Tuesday, May 24, 2005

NOTHING HILL


Once upon a time, there was a world …
In that world, there was a hill …
On that hill, there was a hut …
In that hut, there was a family …
In that family, four people were living …
One sunny day, a passenger reached there, knocked the door , said to the boy who opened the door, "I am lost here , would you please tell me where the right path to the life is ?!"
Boy went in and asked his mother; got no clue.
Went to the father; again no answer!
Went back to his sister to ask; but she was sleeping.
Came back to the passenger & told him, "I asked the family, but they didn't know sir! As far as I live with them, I don't know either!"
The guy shocked! , asked for a glass of water, then left that hill.

The passenger guy is still passing the roads, looking for the life…
That boy is spending his life, thinking…



نوشته شده توسط Ali


 

  Saturday, May 21, 2005

!یادم تورا فراموش

خیلی نگاهش کردم...
مرا نشناخت...
ای کاش لااقل من او را می شناختم!
نوشته شده توسط Ali


 

 

سکوت

سکوت عجیبی بود. در آن سکوت نوری شدید به چشمم خورد، نوری که چشمم را آزرد. آنقدر که مجبور شدم آهی بر آورم.
هنوز نفهمیدم سکوت به آن زیبایی کی شکست ؟!
نوشته شده توسط Ali


 

 

I do it , cuz my feeling wants it

آره ، خیلی وقته که ننوشتم ... ولی یهو نوشتنم اومد !
نوشته شده توسط Ali


 

  Sunday, July 18, 2004

فوتوبلاگ من !

پس از مدتها اومدم اینجا و یه فوتوبلاک هم را انداختم !
خودم که راضیم ... تا بینیم چه لحظه هایی گیر میاریم عکاسی نماییم !

Quaint shots


نوشته شده توسط Ali


 

  Tuesday, May 11, 2004

فیزیولوژی خواب

دوستی پرسیده بودند ... در حد دانش :

همه ما از حالات متعدد فعالیت مغز شامل خواب و بیداری، تهییج و حتی درجات مختلف روحیه از قبیل نشاط ، افسردگی و ترس آگاه هستیم. تمام این حالات از نیروهای فعال کننده یا مهارکننده مختلف ناشی می شوند که معمولا در داخل خود مغز تولید می شوند.
خواب بعنوان یک حالت ناخودآگاهی تعریف می شود که با تحریکات حسی مناسب بتوان آن را به بیداری تبدیل کرد. خواب را باید از اغماء تمیز داد که یک حالت نا خودآگاهی است که شخص را نمی توان از آن بیدار کرد. باید دانست که خواب از دو مرحله خواب عمیق و خواب REM تشکیل شده است که بطور یک در میان نسبت به یکدیگر در طی شب حاصل می شوند.

خواب عمیق:
این خواب بسیار استراحت بخش بوده و با کاهش تنوس رگهای خونی محیطی و کاهش بسیاری از اعمال نباتی دیگر بدن همراه است. بطوریکه فشار خون، تعداد ضربان قلب و متابولیسم پایه به میزان 20 تا 30 درصد کاهش پیدا می کند. به این نوع خواب ، خواب با امواج آهسته نیز گویند چون منحنی امواج مغزی در این حالت بسیار آهسته می باشد.

خواب REM :

در يك خواب شبانه طبیعی دوره های خواب REM به مدت 5 تا 30 دقیقه بطور متوسط هر 90 دقیقه یک بار ظاهر می شود و اولین دوره آن 80 تا 100 دقیقه بعد از بخواب رفتن شخص بوجود می آید. هنگامی که شخص بسیار خسته است مدت هر دوره خواب REM بسیار کوتاه بوده و حتی ممکن است وجود نداشته باشد. از طرف دیگر بتدریج که شخص استراحت می کند مدت دوره های خواب REM به مقدار زیاد افزایش می یابد. خواب REM دارای چند ویژگی است:
• معمولا با رویا همراه است.
• ضربان قلب و تنفس نامنظم می شود.
• بیدار کردن شخص نسبت به خواب آهسته مشکلتر است . با این وجود انسان معمولا در هنگام صبح در جریان خواب REM از خواب بیدار می شود.
• با وجود تنوس عضلانی در سراسر بدن ، معدودی حرکات عضلانی نامنظم به ویژه حرکات سریع چشم Rapid eye movement ایجاد می شود. به همین دلیل به آن خواب REM گویند.
• مغز در جریان این نوع خواب بسیار فعال است و متابولیسم مغز ممکن است تا 20 درصد افزایش یابد. بطوریکه امواج مغزی شبیه حالت بیداری است و این یک مسئله متناقض است که با وجود فعالیت بارز مغز ، فرد کماکان در خواب بسر می برد.

تئوری خواب:
قطع عرضی تنه مغز در ناحیه وسط پل مغزی سبب می شود که فرد هیچگاه به خواب نرود. بعبارت دیگر بنظر می رسد که مرکز یا مراکزی در زیر ناحیه پل مغزی وجود دارند که با مهار کردن سایر قسمتهای مغز بطور فعال موجب خواب می شوند. این تئوری موسوم به تئوری فعال برای خواب است. تحریک نواحی از تنه مغز مانند هسته های سجافی Raphe) )، بخش Rostral هیپوتالاموس در ناحیه فوق کیاسمایی می تواند خوابی شبیه خواب طبیعی ایجاد نماید. مشاهدات نشان می دهد که نورون های موجود در هسته Raphe سروتونرژیک هستند بعبارت دیگر در پایانه عصبی این نورونها میانجی عصبی سروتونین ترشح می شود که با تولید خواب ارتباط دارد. بطوریکه اگر دارو های بلوکه کننده سروتونین ( مثل رزرپین) را به یک حیوان آزمایشگاهی بدهیم مشاهده خواهیم کرد که حیوان برای چند روزی نمی تواند بخوابد.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که هنگامیکه مراکز خواب فعال نیستند هسته های مشبکی مزانسفالی و پل مغزی در اثر فعالیت تحریکی و خودبخودی ، قشر مغز و سیستم عصبی محیطی را فعال نگه می دارند. و هر دوی اینها سیگنالهای فیدبکی مثبت را مجددا به همان هسته های مشبکی فرستاده و آنها را بازهم بیشتر فعال می کنند. بدین ترتیب همینکه حالت بیداری شروع شد بعلت وجود فیدبک های مثبت سیتم عصبی تمایل به ادمه هشیاری دارد.

اما پس از آنکه مغز برای چندین ساعت بحالت فعال باقی ماند حتی نورونهای موجود در داخل سیستم فعال کننده هسته های مشبک ظاهرا خسته خواهند شد و از طرفی عوامل دیگری مراکز خواب را فعال می کنند. در نتیجه دوره فیدبکی مثبت بین هسته های مشبکی مزانسفالی و قشر مغز ، و همچنین دوره فیدبکی مثبت بین بین این هسته ها و سیستم عصبی محیطی مسدود می شوند و اثرات مهاری مراکز خواب رشته کار را بدست می گیرند و منجر به عبور سریع از حالت بیداری به حالت خواب می گردند.

اثرات فیزیولوژیک خواب:
خواب دارای دو نوع اثر مهم فیزیولوژیک بر روی سیستم عصبی و سایر بخش های بدن می باشد. بنظر می رسد اثر اول مهمتر باشد زیرا شخصی که نخاعش در گردن قطع شده هیچگونه اثرات فیزیولوژیکی که قابل انتساب به دوره بیداری و خواب باشد در قسمتی از بدن که در زیر محل قطع قرار گرفته نشان نمی دهد. این فقدان خواب و بیداری موجب بروز هیچگونه آسیب قابل توجه ای در اندام های بدن نمی گردد.
بیداری طولانی اغلب همراه با اختلال پیشرونده اعمال روانی بوده و گاهی حتی موجب فعالیت های رفتاری غیر طبیعی سیستم عصبی می شود. همه ما با کندی جریان فکر پس از یک بیداری طولانی آشنا هستیم . علاوه بر آن شخص می تواند پس از بیداری اجباری بمدت طولانی ، بشدت تحریک پذیر شده و یا حتی دچار اختلالات روانی یا پسیکوز Psychosis)) شود.

نوشته شده توسط Ali


 

  Wednesday, May 05, 2004

چه گویم که ...

من اگر زبانم آتش
من اگر نوشته هایم
همه شعله های سرکش
چه کنم که یک دل است و همه داغ های سوزان
غم ساقه های خشک و غم باغ های سوزان !

نوشته شده توسط Ali


 

 


- اینک انسان -


صفحه اصلي
تماس با نویسنده


Private Message